مفاهیم فلسفی مرلوپونتی: بستری برای تحلیل هنر تعاملی نگاهی به پرفورمنس «کشت زار»
Authors
abstract
درک مرلوپونتی از هنر با دیدگاه پدیدارشناسانه او از ادراک گره خورده است. به زعم وی مسالۀ مهم در هنر، پرسش دربارۀ زیبایی نیست، بلکه پرسش دربارۀ ادراک و بیان است. مرلوپونتی با تمرکز بر هنر، در پی توصیف ارتباط هنرمند با اشیا و جهانی است که به تصویر می کشد. به عبارتی او رابطۀ هنرمند با اثر هنری را مد نظر قرار می دهد. اما در این پژوهش، با تمرکز بر شروح فلسفی مرلوپونتی، ما در صدد یافتن وجه دیگری از رابطه بوده ایم. هدف ما در اینجا، توصیف ارتباط متقابل کار هنری و مخاطب هنر است. با این هدف به جای پرداختن به نظرات مستقیم او در مورد هنر، بازگشتی به طرح فلسفیِ مرلوپونتی خواهیم داشت. در قدم نخست، در این مقاله، به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، مفاهیم اساسی فلسفۀ مرلوپونتی را مورد بررسی قرار می دهیم و سپس از این مفاهیم به منظور توصیف رابطۀ مخاطب با رویداد هنر تعاملی، بطور کلی، و توصیف تداخل و در هم تنیدگی بدنی اجراگر با مخاطب در پرفورمنس تعاملی، بطور خاص، استفاده می کنیم. در خاتمه با اهتمام به داده های پژوهش نگاهی به پرفورمنس «کشت زار» (اجراگر: امیر معبد) خواهیم داشت و اهمیت وجه بدنمندی و تحلیل آن در حوزۀ هنر تعاملی، اجراگر و مخاطب را در رویداد و تعامل بین آن ها تحلیل می کنیم. موضوع پژوهش از آن جهت حائز اهمیت است که هنر تعاملی با وجود بسط و گسترش آن در دنیای هنر معاصر، و با وجود پژوهش های متعددی که در این زمینه انجام گرفته، از منظر فلسفی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بکارگیری دیدگاه فلسفی مرلوپونتی در تحلیل هنر تعاملی، امکانی برای رهاسازی کار هنری از تعاریف و محدودیت ها، و نیز گذر از دوگانه انگاری بیرون/درون ، هنرمند/مخاطب، ... در کار هنری است. تعامل مخاطب با کار هنری، تجدید حیاتی برای هنر، در جهت برپایی جهانی مشترک بین هنرمند و مخاطب رویداد هنر تعاملی است. متناسب با مفاهیم فلسفی مرلوپونتی، در پرفورمنس «کشت زار» اجراگر، سرچشمه و تمام کنندۀ اجرا نیست و کنش های بدنی او مستقل از مخاطب نبوده، بلکه او در معرض بدنمندی، اعم از نگاه، حسیت، حرکت و همچنین در معرضِ بیان و کنش های بدنی او قرار دارد. رویداد تعاملی، جهان مشترکِ اجراگر و مخاطب است که در آن هم در معرض ادراک هم، و هم متاثر از کنش هم، در رویدادی گشوده و غیرقابل پیش بینی سهیم هستند. در این اجرا، مفهوم بیانِ مرلوپونتی، پیش از هر فکر و استدلالی، و بواسطۀ مجاورتِ بدنمندانه اجراگر و مخاطب، به دفعات تجلی پیدا می کند.
similar resources
تحلیل هنر تعاملی با رویکرد پدیدار شناسانه از منظر مرلوپونتی
مرلوپونتی یکی از نو آورترین فیلسوفان قرن بیستم بوده که ماندگارترین افادات وی به فلسفه در زمینه ادراک یا به بیان دقیق تر پدیدارشناسی ادراک است. در این پژوهش قصد بر این است با بررسی آرای فلسفی مرلوپونتی مروری داشته باشیم بر مسئله ادراک. با مطرح شدن ادراک، نقش فضا، بدن، دیگری و تجربه پر رنگ تر می شود و متعاقباً جایگاه مخاطب، صرفاً به عنوان "مخاطب" از بین می رود و در بستری از شبکه های متعدد شکل پذیری...
full textتحلیل امکان تقرّب هنر به مفاهیم دینی
با ملاک صورت (فرم) میتوان نسبت هنر با دین را تعریف کرد و هنر را به دو دسته هنرهای مقرّب و هنرهای مبعّد تقسیم بندی کرد. هنرهای مقرّب هنرهایی هستند که امکان تقرب هنر به مفاهیم دینی را فراهم میآورند با این ویژگی که چندان به جزئیات نمیپردازند و با کمک نمادها موضوع اثر را به نمایش میگذارند. مخاطب در این دست هنرها، انسانی منفعل نیست؛ بلکه با کمک اوست که اثر هنری تکمیل میشود. هنرهای اسلامی بی...
full textتحلیل امکان تقرّب هنر به مفاهیم دینی
هدف: هنر به عنوان زبان قدسی و آسمانی همیشه در کنار دین حضور داشته و بار انتقال مفاهیم دینی را بر دوش کشیده است. در دوران مدرن میان دین و هنر فاصله افتاده است. در این پژوهش به دنبال این بودیم که کدام هنر توان انتقال مفاهیم دینی را دارد و کدام دسته از هنرها چنین توانایی ندارند. روش: نوشتار حاضر در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای و در استنتاج از روش توصیفی تحلیلی بهره برده است. یافتهها: با مل...
full textMy Resources
Save resource for easier access later
Journal title:
کیمیای هنرجلد ۵، شماره ۱۹، صفحات ۴۳-۵۵
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023